نوع مقاله : علمی - پژوهشی
نویسنده
کارشناس ارشد علوم قرآنی
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
Quran, emphasizing science, scientist and scientific researches as well as thinking and contemplating indicates the great importance given to knowledge production; studying these subjects in Quran, in other words, would show the origins for knowledge production in Divine Speech. The reason why is the fact that the subjects are directly connected to innovation and scientific findings. Knowledge production, therefore, would happen where the subjects are of high concern.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
توجه به خاستگاه و بستر هر موضوع، به شناخت بیشتر و بهتر آن کمک خواهد کرد حال اگر بستر موضوعی در منبعی محکم و متقن مانند قرآن کریم قرار داشته باشد، پشتوانه آن به همان نسبت قویتر خواهد بود. ازطرف دیگر تصور خاستگاه برای موضوع جدیدی مانند «تولید علم» و «جنبش نرمافزاری» در قرآنی که چهارده قرن پیش نازل شده، ممکن است با ابهام همراه باشد، ولی مطالعه و بررسی قرآن نشان میدهد، برای پیشرفت در حوزههای مختلف و دوری از مفاسد باید با جهل مبارزه کرد و راه زدودن جهل، کسب علم و دانش است، که منجر به کشف حقایق عالم هستی و در نهایت منتج به «تولید علم» خواهد شد. بنابراین در این نوشتار ما به دنبال پاسخ به این سؤال هستیم که خاستگاه تولید علم در قرآن کدام است؟ برای این منظور ابتدا باید ماهیت علم مشخص شود.
فلاسفه و حکما، ادراکات عقلی را علم و علم حقیقی را عبارت از آگاهی به حقایق اشیاء دانسته و تنها راه و منشاء مدرکات و علوم مفید را عقل تعریف کردهاند و معتقدند ادراک مطلق یا حصول اشیاء در نزد عقل، «علم» است. متکلمین دایره تعریف علم را به حوزه یقینیات محدود کرده و معتقدند هر آنچه که موجب تمییز اشیاء از یکدیگر می شود، علم است (حسینیدشتی، 1379، 435).
تجربهگرایان نیز علم را مبتنی بر اشیاء مرئی و سمعی و لمسی می دانند. بنابراین علم، عینی است و سلیقههای شخصی و تخیلات نظری را شامل نمیشود (آلن اف چالمرز، 1379، 13). بعضی دیگر نیز هرآنچه که هویتساز باشد را علم میدانند نه آنچه که هویتبرانداز است (سخنرانی آیت اله جوادی،22 آذر 1384). و استاد شهید مطهری کشف قوانین کلی در مورد هر چیز را علم می داند (مطهری، فلسفه تاریخ، 1376، 171).
گذشته از دیدگاههای مختلف، تعریف علم در جنبش نرمافزاری همان یافتهها و پیشرفتهای بشر در حوزههای تجربی و نظری میباشد. چرا که تولید علم براساس واقعیات موجود معنا پیدا میکند. وقتی که ما به دنبال شکستن مرزهای علم و دانش، که در دست دیگران است، هستیم این بدان معناست که پیشرفتهای موجود بشر را به عنوان علم پذیرفتهایم.
1- ماهیت علم
علم در قرآن مجید به عنوان نور و روشنایی معرفی شده است:
« قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الأعْمَى وَالْبَصِیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ» بگو آیا نابینا و بینا یکسانند؟ یا تاریکیها و روشنایی برابرند (رعد،16) «وَمَا یَسْتَوِی الأعْمَى وَالْبَصِیرُ وَلا الظُّلُمَاتُ وَلا النُّورُ وَلا الظِّلُّ وَلا الْحَرُورُ» و نابینا و بینا یکسان نیستند و نه تیرگیها و روشنایی و نه سایه و گرمای آفتاب (فاطر، 19 تا 21).
در این آیات، انسانی که علم ندارد به کور، تاریکی وانسان صاحب علم به بینا و روشنایی تشبیه گردیده است. ودر جایی دیگر، علم به عنوان خیر زیاد، معرفی شده است.
« یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشَاءُ وَمَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا» [خدا] به هر کس که بخواهد حکمت می بخشد و به هر کس حکمت داده شود، به یقین خیری فراوان داده شده است (بقره، 269).
بنابر آنچه ذکر شد، ماهیت علم در قرآن، نور، روشنایی وخیر فراوان میباشد.
2- علم سرچشمه پیشرفتهای روحی ومعنوی
1-2- علم سرچشمه تقوا وترس از خدا
تقوا چیست؟ راه رسیدن به آن کدام است؟ آیا مراتب متفاوتی دارد؟ برای کسب مراتب بالاتر چه کار باید کرد؟ اینها سؤالاتی است مانند سؤالات علوم دیگر که تنها با کسب علم وآگاهی میتوان پاسخ آن را پیدا کرد. چرا دانشمندان از خدا بیشتر میترسند؟ به جهت آگاهی آنها از قدرت وعظمت اوست که قرآن در این خصوص میفرماید:
« إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ» از میان بندگان خدا فقط دانشمندان از او ترس دارند (فاطر،28).
خشیّت به معنی ترسی است که همراه با تعظیم باشد (راغب اصفهانی، 1416ق، 283). هرچه شناخت انسان نسبت به مخلوقات خدا بیشتر شود و قابلیتهای درون آنها را کشف کرده و بشناسد، در مقابل خالق آنها، بیشتر سر تعظیم فرود میآورد.
2-2- علم سرچشمه زهد
بها ندادن به تجملات دنیا ودوری از تعلقات آن با وجود جذابیتهایش تنها با اتکا بر علم وشناخت میسر است چون کسانی که بدون علم و تنها با تقلید، پا در این میدان گذاشتهاند، پس از مدتی منحرف گشتهاند. قرآن کریم میفرماید:
«وَقَالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَیْلَکُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَیْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلا یُلَقَّاهَا إِلا الصَّابِرُونَ» آنها که از علم ودانش بهرهای داشتند، گفتند وای برشما! پاداش الهی برای کسانی که ایمان آوردهاند وعمل صالح انجام میدهند، بهتر است اما جز صابران آن را دریافت نمی دارند (قصص،80).
در این خصوص امام صادق(ع) می فرمایند: از جمله سخنانی که خداوند تعالی به موسی(ع) فرمود، این بود که بندگان صالح من به اندازة علمشان نسبت به من، در دنیا زهد پیشه میکنند (مجلسی، ج67، 1404ق، 339).
3-2- علم، سرچشمه ایمان
اعتقاد به موجودی ظاهراً نامرئی که همه چیز در مقدرات اوست؛ حتما با داشتن علم، و مطالعه روی آثار ونشانههای او امکانپذیر خواهد بود، که قرآن درباره آن میفرماید:
«وَیَرَى الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ هُوَ الْحَقُّ وَیَهْدِی إِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ» و کسانی که از دانش بهره یافتهاند، میدانند که آنچه از جانب پروردگارت برتو نازل شده، حق است وهادی راه خداوند، عزیز وحمید می باشد (سبا، 6).
ایمان عوام از روی تعصّب وپیروی است نه از علم وآگاهی، وچه بسا با طرح شبههای بتوان آن ایمان را گرفت ولی صاحب علم، ایمان قوی دارد.
4-2- علم، سرچشمه قدرت
علم و قدرت، عین یکدیگرند. علم، عین قدرت است و قدرت عین علم است و این تفکیکی که انسان میان علم و قدرت میکند، تنها از نظر مفهوم است. اصلاً خود علم، قدرت است و قدرت، علم است. بنابراین در ذات پروردگار هر دو به شکل واحد، موجود است. ما میبینیم قرآن در آیهای که صحبت از علم است میفرماید:
«عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى» (نجم، 5). «قَالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتَابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ» (نمل،40)
و در آنجا که صحبت از قدرت است، علم را به میان میآورد (مطهری، نبوت، 1373، 190). قرآن میفرماید:
کسی که دانشی از کتاب نزد او بود، گفت من آن (تخت بلقیس ملکه سبا) را پیش از آنکه چشم برهم زنی، نزد تو میآورم و هنگامیکه آن را نزد خود مستقر دید، گفت: این از فضل و بخشش پروردگار من است.
امام خمینی(ره) فرمودند: اگر جهانخواران و مستکبران بخواهند در مقابل دین ما بایستند، ما در مقابل دنیای آنها خواهیم ایستاد (امام خمینی، 1366، 22). این جملات، زمانی ایراد شد که ما از نظر ظاهری در ضعیفترین موضع بودیم ولی علم به قدرت خدا، به مؤمن نیرو و قوّت میدهد.
5-2- علم، سرچشمة تزکیه روح
در مکتب انبیا، پرورش روحی و آموزش فکری در کنار بینش وبصیرت مطرح است (قرائتی، ج8، 1383، 119). از این رو حضرت ابراهیم علیهالسلام از خدا میخواهد:
«رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیَاتِکَ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَیُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» پروردگارا! از میان آنها (دودمان پیامبر) پیامبری از خودشان مبعوث کن تا آیات تو را بر آنها بخواند و آنها را کتاب و حکمت بیاموزد و تزکیه و تربیت کند، زیرا تو توانا وحکیمی (بقره، 129).
از آنجاییکه انسان پیوسته در راستای امیال نفسانی و شیطانی قرار دارد، برای خارج شدن از این وضعیت و پاک ساختن روح، نیاز به نیرو و قدرتی اکتسابی به نام علم و معرفت دارد، و تا آن را کسب نکند، در جهت تطهیر روحش موفق نخواهد بود.
6-2- علم، سرچشمة صبر وشکیبایی
آگاهی و احاطة علمی، ظرفیت وصبر انسان را بالا میبرد (قرائتی، ج2، 1383، 203) و قرآن صبر کردن را ملازم با شناخت دانسته و میفرماید:
« وَکَیْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا» و چگونه میتوانی در برابر چیزی که از آن آگاه نیستی، شکیبا باشی (کهف، 68).
وقتی که حضرت موسی(ع) از خضر نبی(ع) تقاضای تعلیم علوم را کرد، خضر(ع) جمله فوق را فرمود: شناخت واقعیت وبطن وعمق حوادث، اتکا به نیرویی قابل اعتماد (که این هم با شناخت ممکن میشود) است که صبر به همراه میآورد و این شناخت حتماً با داشتن علم و دانش میسر میگردد.
براساس آنچه که ذکر شد، ایمان، تقوا، زهد، تزکیه، صبر و قدرت در سایه علم ومعرفت تحقق پیدا میکنند و با گسترش علم، ارتقاء مییابند. پس گسترش علم و تولید آن میتواند ایمان و تقوای افراد و جامعه را فزونی بخشد.
3- پیشرفتهای مادی
قرآن، عامل جمعآوری ثروت و قدرت زیاد قارون را داشتن علم (به فرموده امام صادق علیهالسلام علم شیمی داشته است)(بروجردی، ج5، 1366، 193) بیان کرده و میفرماید:
« قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِی» گفت: این ثروت را به وسیله دانشی که دارم بدست آورده ام (قصص، 78).
عالم کیست؟
عالم به کسی گفته میشود که صاحب علم بوده و کشف کننده روابط حاکم بین موجودات جهان باشد.
قرآن کریم برای صاحبان علم جایگاه رفیعی قائل است به طوری که نبود آنها را نقص زمین میداند، آنجا که میفرماید:
«أوَ لَم یَرَوا أنّا نَأتی الأرضَ نَنقُصها مِن أطرافِها...» آیا ندیده اند که ما [همواره] می آییم و از اطراف این زمین می کاهیم (رعد، 41).
امام صادق علیهالسلام در تفسیر آیه فرمودند: یعنی دانشمندان و برگزیدگان را از اطراف زمین کم می کنیم (طبرسی، ج13 ، 1352، 89). ابن عباس (ابن عباس، بی تا، 210) و قرطبی(قرطبی، ج5 ،1422ق، 235) در تفاسیر خود مینویسند که منظور از«نقص» در زمین، مُردن دانشمندان و برگزیدگان است.
در جایی دیگر میفرماید:
«یرفع الله الذین امنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات والله بما تعملون خبیر» (مجادله،11) خداوند، [رتبة] کسانی از شما را که گرویده و کسانی را که دانشمندند، [بر حسب] درجات بلند گرداند و خدا به آنچه میکنید، آگاه است.
خداوند متعال به رسولش دستور داد مرتبة صاحبان علم را از فاقدان علم بالاتر وبه خود نزدیکتر بدان (طبرسی، ج24، 1360، 285). ابن مسعود به اصحاب میگفت: این آیه را بخوانید تا رغبت شما به علم و دانش زیاد شود چون خداوند میفرماید: من عالم مؤمن را به آن کسی که غیر عالم است، به درجات بسیار برتری دادم (بروجردی، ج 7، 9).
الف- جستجوی علمی
1- گشتن ویافتن
از گشت و گذار در زمین و نظاره کردن همراه با تفکّر، حقایقی برای انسان هویدا میگردد که چنین سیاحتی به واسطه کسب علمی که آدمی میکند، پیشرفت او را نیز بدنبال خواهد داشت.
«قل سیروا فی الارض فانظروا ....» (انعام،11 و نمل،69)
«قل سیروا فی الارض فانظروا کیف بدأ الخلق ثم ینشئ النشأت الاخره...» (عنکبوت،20)
«قل سیروا فی الارض فانظروا کیف کان عاقبه الذین من قبل ...» (روم،42)
«اولم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبه الذین من قبلهم ...» (یوسف،109)
«افلم یسیروا فی الارض فتکون لهم قلوب یعقلون بها أو اذان یسمعون بها فانها لا تعمی الابصار و لکن تعمی القلوب التی فی الصدور» (حج،46)
«سیر» به معنی راه رفتن در روی زمین است و با گشتن با جسم و بدن، حاصل میشود (راغب اصفهانی، 1416ق، 432). (احتمالا اشاره به حضور فیزیکی فرد دارد و میخواهد بگوید که این امر با شنیدن از دیگران تحقق پیدا نمیکند) «نظر» اینطرف و آنطرف انداختن نگاه و نیروی مدرکه برای شناخت چیزها، گاهی به وسیله آن، اندیشیدن و آزمایش کردن اراده میشود و گاهی شناخت به وجود آمده پس از آزمایش» (همان، 812).
در بسیاری از مواقع، جستجوی علمی، گشت و گذار را طلب میکند. بسیاری از پدیدههای علمی به وسیله جستجو در طبیعت و آثار گذشتگان کشف میشوند. نکته دیگر اینکه زمانی جستجو مثمر ثمر خواهد بود که با فکر و تعمق همراه باشد ولی اگر برای سرگرمی و تفریح باشد، به همان میزان ثمربخشی کمتری خواهد داشت.
2- آباد کردن زمین
خداوند متعال بشر را موظف به آباد کردن زمین کرده است و این عمران وآبادانی را از بین تمام موجودات، به انسان واگذار کرده (جوادی آملی، ج 2، 1385، 519) آنجا که میفرماید:
«....هُوَأَنْشَأَکُمْ مِنَ الأرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا....» او خدایی است که شما را از زمین پدید آورد و شما را به آباد کردن آن فرا خواند (هود، 61).
«واستعمر کم فیها» وقتی که آباد کردن به او واگذار شد (راغب اصفهانی، 586). ساختن و آباد کردن در هر زمینهای مستلزم کسب دانش و داشتن علم و دانش با هدف گسترش زندگی بشر، حتماً تولید علم و نوآوری را به دنبال خواهد داشت. در نتیجه، دستور به آبادانی میتواند یکی از سرچشمههای تولید دانش در قرآن باشد.
3- شناخت و تصرف درعالم هستی
تا چند دهة پیش، حتی احتمال سفر به کُرات آسمانی و اعماق زمین و دریاها و تصرّف در آنها امکانپذیر نبود ولی اکنون در آنها تصرف به وجود آمده است و بر اساس آیات قرآن، تمام پدیدههای عالم هستی برای بشر قابل تصرف است.
«هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا وَکُلُوا مِنْ رِزْقِهِ» او کسی است که زمین را برای شما قابل تصرف کرد (طبرسی، ج 25، 185) پس در راههای آن (مجمعالبیان)، اطراف و جوانب آن (اثنیعشری) روشهای آن (حجهالتفاسیر)، پستی وبلندیهای آن (جامع)، از این قطعه به آن قطعه رفتن (المیزان)، کوهها (التبیان) اطراف و دور و بر آن (اطیبالبیان)، شانهها و صفحة زمین (نمونه)، کوهها و راههای وسیع (روحالمعانی)، اطراف و راههای وسیع (الدرّالمثنور)، حرکت کنید (بگردید) واستفاده کنید از روزی خدا (ملک، 15).
نکات:
استمرار سیلهای خانمانبرانداز، زلزلههای عجیب، آتشفشانهای هولناک، آزاد شدن انرژی نهفته در سنگهای معدنی و.... هر کدام به تنهایی میتوانند آرامش را از زمین گرفته و آن را برای انسان غیر قابل سکونت کنند در نتیجه عملاً آرامش زندگی برای ما وجود نداشته باشد.
با توجه به تنوع معانی در تفسیرها، منظور از «فامشوا فی مناکبها» میتواند گردیدن در دریاها، اعماق کوه و دریا، بلندترین ارتفاعات و بالاخره تمام نقاط زمین باشد.
منظور از «رزق»، تنها خوراکیها نیست. گاهی به عطاء دائمی، خواه دنیوی، خواه اخروی، اطلاق می شود و گاهی به نصیب و بهره و گاهی به غذا (راغب اصفهانی، 351). رزق، عطایی است که از آن منتفع میشوند خواه طعام باشد یا علم یا غیر آن و صحاح آن را اعطاء و آنچه از آن نفع برده میشود میداند (قرشی، ج3 ، 1371، 83).
امام صادق علیهالسلام در معنای رزق و بخشش آن، میفرمایند: از آنچه ما به آنان آموختهایم به دیگران ببخشید ( طبرسی، 63).
براساس هدایت قرآن، انسان باید برای رفع نیازهای خود، اعم از مادی و معنوی، علمی و غیر علمی، در اکناف عالم به تحقیق بپردازد و برای رسیدن به تعالی خود، راهی جز تولید علم و کشف پدیدهها ندارد. پس برای «کلوا من رزقه» باید «فامشوا فی مناکبها» کنیم.
4- یافتن خیرات وبرکات
در آیاتی از قرآن، بشر دعوت به یافتن روزی خود، از اعماق کوههای پراکنده در روی زمین شده است.
«وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ مِنْ فَوْقِهَا وَبَارَکَ فِیهَا وَقَدَّرَ فِیهَا أَقْوَاتَهَا فِی أَرْبَعَةِ أَیَّامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِینَ» و در [زمین]، از فراز آن [لنگرآسا] کوهها نهاد و در آن خیر فراوان پدید آورد و مواد خوراکی آن را در چهار روز اندازه گیری کرد [که] برای خواهندگان درست [و متناسب با نیازهایشان] است (فصلت،10).
کوهها به طور مستقیم یا غیر مستقیم نقش تعیین کننده و کلیدی در چرخه زندگی کره زمین و موجودات آن دارند، به طوری که میفرماید:
«وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا» آیا کوهها را (به منزله) میخ نگردانیدیم (نبا، 7). «وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا» کوهها را لنگر (زمین) گردانیدیم (نازعات، 32).
از کنترل آب و هوای مناطق مختلف تا رویش گیاهان و معادن بزرگ مواد گوناگون که باعث تحول در پیشرفت بشر میشود، همه و همه از برکات این نعمت الهی است. حتی هنگام برپایی قیامت، برای ایجاد تغییرات، ابتدا باید کوهها متلاشی شده و به حرکت درآیند. «وَإِذَا الْجِبَالُ سُیِّرَتْ» زمانیکه کوهها به حرکت در می آیند (تکویر،3). به عبارتی دیگر پس از تحولات در آسمان، اولین تحولی که در زمین لازم است بوجود آید مربوط به کوهها می باشد. «فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ وَإِذَا السَّمَاءُ فُرِجَتْ وَإِذَا الْجِبَالُ نُسِفَتْ» وقتی که ستارگان محو شوند و آنگاه که آسمان بشکافد و آنگاه که کوهها از جا کنده شوند (مرسلات،8 تا10).
بنابراین تا کوهها استوار و ثابت باشند، کره زمین پابرجاست. گذشته از این نقش مهم، میفرماید: در آنها خیر و برکت قرار دادیم «وبارک فیها» کشف وبهرهبرداری این برکات، تولید علم خواهد بود.
«بارک» دلالت بر استمرار برکت دارد (نجفی خمینی، ج17، 1398 ق، 314) و خیرهای زیادی که برای منافع خلق مقدّر گشته و مصالحی موجود در آن (ابن عجیبه، ج5، 1419ق، 162) را در بر میگیرد که شامل درختان، میوهها، غلات، رودخانهها، حیوانات، مایحتاج انسان (ملا حویش، ج4، 1382ق، 5)، معادن مفید و نباتات مفید غذایی و دارویی(علامه طباطبایی، ج 1، 1374، 610) میگردد.
به طور قطع و یقین هنوز همه خیرات و برکات موجود در کوهها شناخته نشده است. تلاش در جهت یافتن آنها، تولید علم را به دنبال خواهد داشت.
5- یافتن راههای تکامل
خداوند در زمین راهها و طرقی فرا روی انسان نهاد تا به وسیلة آنها به سوی مقاصد خود راه یافته و هدایت شود (همان، ج 18، 127) که در آیات زیر به همین مطلب اشاره دارد:
«وَأَلْقَى فِی الأرْضِ رَوَاسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ وَأَنْهَارًا وَسُبُلا لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ» و در زمین، کوههایی استوار افکند تا شما را بجنباند، و رودها و راهها [قرار داد] تا شما راه خود را پیدا کنید (نحل، 15). «الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأرْضَ مَهْدًا وَسَلَکَ لَکُمْ فِیهَا سُبُلا» همان کسی که زمین را برایتان گهوارهای ساخت و برای شما، در آن راهها ترسیم کرد (طه،53). «وَجَعَلْنَا فِی الأرْضِ رَوَاسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِهِمْ وَجَعَلْنَا فِیهَا فِجَاجًا سُبُلا لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ» و در زمین کوههایی استوار نهادیم تا مبادا! (زمین) آنان را بجنباند و در آن راههایی فراخ پدید آوردیم باشد که راه یابند (انبیاء،31). «الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأرْضَ مَهْدًا وَجَعَلَ لَکُمْ فِیهَا سُبُلا لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ» همان کسی که این زمین را برای شما گهوارهای گردانید و برای شما در آن راهها نهاد، باشد که راه یابید (زخرف،10). «وَاللَّهُ جَعَلَ لَکُمُ الأرْضَ بِسَاطًا لِتَسْلُکُوا مِنْهَا سُبُلا فِجَاجًا» و خداوند زمین را برای شما فرشی [گسترده] ساخت تا در راههای فراخ آن بروید (نوح، 19 و 20).
«سبیل» به معنی راه هموار و آسانگذر است (راغب اصفهانی، 395) اعم از راه هدایت، راه ضلالت و یا راه معمولی است (قرشی، 223) و جمع آن «سبل» به معنی راههای هموار و آسان (راغب اصفهانی، 395) که شامل کلیه راهها میشود ( نجفی خمینی، ج 11، 375).
از عبارات «لعلکم تهتدون» و «لعلکم یهتدون» راهها و پیشرفتهای معنوی، و از عبارت «وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْ نَبَاتٍ شَتَّى» و از آسمان آبی فرود آورد پس به وسیله آن رستنیهای گوناگون جفت جفت بیرون آوریم (طه،53) راههای رسیدن به پیشرفتهای مادی برداشت میشود البته هر دو میتوانند در راه رسیدن به کمال، مکمل یکدیگر باشند.
پس از اینکه خداوند کوهها را به عنوان لنگرگاه زمین جهت آرامش و ثبات انسان آفرید، راههایی را نیز برای رسیدن به هدف آفرینش و رستگاری او قرار داد. «سلک لکم فیها سبلا» این نکتهایست که از آیات بالا استفاده میشود. بنابراین شکی نیست که این راهها برای تکامل و پیشرفت بشر بنا شده است. بر این اساس، کشف این راهها، تولید علم و نوآوری است.
ب- تعقل
عقل از واژه «عقال»، به معنی طنابی است که بر پای شتر می بندند تا حرکت نکند و از آنجا که نیروی خرد، انسان را از کارهای ناهنجار باز میدارد، این واژه برآن اطلاق شده است (راغب اصفهانی، 578).
در 49 آیه از قرآن از مادة «عقل» استفاده شده است. با وجود تفاوتهای محتوایی موجود بین سورههای مکّی ومدنی، دعوت به تعقل، یکی از وجوه مشترک آنهاست. تمام افراد بشر با هر نوع دیدگاه (مشرک، مؤمن، کافر، منافق و...) دعوت به تعقل شدهاند. در 14 آیه از قرآن انسان با عبارت «افلاتعقلون»، تحریک به استفاده از قوة عقل خود شده است.
پیامبراسلام (ص) میزان ارزش و پاداش اعمال و عبادات انسان مؤمن را به اندازه میزان عقل او دانسته و میفرمایند: ممکن است انسان اهل جهاد، نماز، روزه، و از امرین به معروف و ناهیان از منکر باشد، اما روز قیامت تنها به اندازه عقلش به او پاداش داده میشود (طبرسی، ج 10، 324).
امیرمؤمنان، علی علیهالسلام، هیچ فقری را بالاتر از جهل و هیچ غنایی را بالاتر از عقل نمیدانند آنجا که می فرمایند: «لا غنی کالعقل ولافقر کالجهل» (نهج البلاغه،حکمت 54).
قرآن مجید جهت شناخت صحیح انسان از خود، آفریدگار، محیط، آینده خود و جهان، او را به استفاده از عقل دعوت میکند و تعقل در روابط حاکم بر موجودات جهان هستی را راه شناخت و معرفت معرفی میکند.
«إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِمَا یَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْیَا بِهِ الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِیهَا مِنْ کُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِیفِ الرِّیَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّمَاءِ وَالأرْضِ لآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ» به راستی که در آفرینش آسمانها و زمین و در پی یکدیگر آمدن شب و روز و کشتیهایی که در دریا روانند، با آنچه به مردم سود میرساند و [همچنین] آبی که خدا از آسمان فرو فرستاده و با آن زمین را پس از مردنش زنده گردانیده و در آن هرگونه جنبندهای پراکنده کرده و [نیز در] گردانیدن بادها و ابری که میان آسمان و زمین آرمیده است، برای گروهی که میاندیشند، واقعاً نشانههایی [گویا] وجود دارد (بقره، 164).
خداوند متعال وجود خود را با نشانههای موجود در عالم هستی معرفی می کند، ولی راه معرفت وشناخت آنها را تعقل میداند:
«کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» بدین گونه خداوند آیات خود را برای شما بیان میکند، باشد که بیندیشید (بقره، 243).
او بدترین انسانها را در نزد خودش کسانی میداند که از عقل خود استفاده نمیکنند:
«إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ» قطعاً بدترین جنبندگان نزد خدا، کران و لالانیاند که نمیاندیشند (انفال، 22).
دواب جمع دابه، به معنی جنبندگان است (طبرسی، 190). خدای متعال چنین کسانی را انسان نمیخواند و آنها را جنبندگانی معرفی میکند که حتی کر و لال هستند.
این نکته مهم در آیهای دیگر تصریح میشود:
«أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ کَالأنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلا» آیا گمان داری که بیشترشان می شنوند یا میاندیشند آنان جز مانند ستوران نیستند بلکه گمراه ترند (فرقان، 44).
نکته دیگر، تسخیر شب و روز و ماه و خورشید و ستارگان توسط انسان است تا او با تعقل در آنها و کشف اسرار آن، پی به آفریدگار جهان و هدف از آفرینش ببرد:
«وَسَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ» شب و روز و خورشید و ماه را برای شما رام گردانید و ستارگان به فرمان او مسخر شدهاند مسلماً دراین [امور] برای مردمی که تعقل می کنند، نشانههایی است (نحل، 12).
بنابر آنچه که بیان شد، عقل، ابزار اندیشیدن است و اندیشیدن، الفبای تولید علم است. براین اساس قرآن مجید نه تنها برای رسیدن به بطن امور مادی وجسمی، بلکه برای پی بردن به امور معنوی و نامحسوس، انسان را دعوت به استفاده از عقلی میکند که در وجود اوست و انکار آن امکان ندارد.
ج- تفکر
«تفکر» تکاپوی نیرویی برخواسته از عقل و مختص انسان است، نه حیوان (راغب اصفهانی، 643). این واژه از ماده «فکر» و در 18 آیه قرآن، شامل سوره های مکی و مدنی استفاده شده است. در طول سالهای نزول قرآن با موضوعات مختلف، انسانها دعوت به اندیشیدن شدهاند.
خدای متعال از انسان خواسته است که توحید، نبوت، معاد، انجام عبادات، دوری از محرمات، ترس از قیامت، جایگاه مهم قرآن، تسخیر جهان هستی توسط انسان، پیشرفت در امور زندگی، جفت آفریدن انسان و دیگر موجودات را بر پایه عقل استوار ساخته و سپس بپذیرد. به ترتیب آیات مربوط عبارتند از:
پذیرش توحید «وهوالذی مدالارض وجعل فیها رواسی و انهارا ومن کل الثمرات جعل فیها زوجین اثنین یغشی اللیل النهار ان فی ذلک الایات لقوم یتفکرون» (رعد،3)، نبوت «قل لا اقول لکم عندی خزائن الله ولا اعلم الغیب ولا اقول لکم انی ملک ان اتبع الا ما یوحی الی قل هل یستوی الاعمی والبصیر افلا تتفکرون» (انعام،50)، معاد «ینبت لکم به الزرع و الزیتون و النخیل و الاعناب ومن کل الثمرات ان فی ذلک لایت لقوم یتفکرون» (نحل، 11)، انجام عبادت «الذین یذکرون الله قیاما وقعودا وعلی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار» (آلعمران، 191)، دوری از محرمات «کتب علیکم القتال و هو کره لکم و عسی ان تکرهوا شیئا وهوخیرلکم وعسی ان تحبوا شیئا وهوشر لکم والله یعلم وانتم لاتعلمون» (بقره، 216)، ترس از قیامت «قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی وفردی ثم تتفکروا ما بصاحبکم من جنه ان هو الا نذیرلکم بین یدی عذاب شدید » (سبا، 46)، جایگاه مهم قرآنمجید «لوانزلنا هذا القران علی جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیت الله وتلک الامثال نضربها للناس لعلهم یتفکرون» (حشر، 21)، تسخیر جهان هستی توسط انسان «وسخرلکم ما فی السموات وما فی الارض جمیعا منه ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون» (جاثیه، 13)، پیشرفت در امور زندگی «ثم کلی من کل الثمرات فاسلکی سبل ربک ذللا یخرج من بطونها شراب مختلف الوانه فیه شفاء للناس ان فی ذلک لایت لقوم یتفکرون» (نحل، 69)، جفت آفریدن انسان و تمام موجودات دیگر«ومن ایاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها وجعل بینکم مودة و رحمة ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون» (روم، 21)، را با تفکر از انسان مطالبه کرده است.
خطاب به انسان میفرماید: تو با اندیشیدن در کوهها، دریاها و رودها، پدید آمدن روز و شب، جفت بودن موجودات، زمستان و تابستان شدن طبیعت و.... حتی پروردگارت را میتوانی بشناسی.
«وَهُوَ الَّذِی مَدَّ الأرْضَ وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنْهَارًا وَمِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» و اوست کسی که زمین را گسترانید و در آن کوهها و رودها نهاد و از هرگونه میوهای در آن جفت جفت قرار داد؛ روز را به شب میپوشانید، قطعا در این [امور] برای مردمی که تفکر میکنند، نشانههایی وجود دارد (رعد، 11).
بنابراین اگر بتوان با فکر کردن در آسمان و زمین و موجودات در آنها، پی به خالق هستی برد، به طریق اولی پی بردن به خود موجودات و روابط بین آنها، با تضمینی که خود خداوند فرمود، امکان خواهد داشت:
«وَسَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَیْنِ وَسَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ» و خورشید و ماه را، که پیوسته روانند، برای شما رام گردانید و شب و روز را [نیز] مسخر شما ساخت (ابراهیم، 33)
اشاره به تسخیر مخلوقات عالم بوسیله انسان، توسط قرآن از باب تسخیر ذاتی نیست که ذاتاً، جهان، مسخر انسان آفریده شده باشد.
«وَسَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ جَمِیعًا مِنْهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» و آنچه را در آسمانها و آنچه در زمین است، به سوی شما رام کرد، همه از اوست. قطعا در این [امر] برای مردمی که میاندیشند، نشانههایی است (جاثیه، 13).
بلکه این مهم موقعی اتفاق میافتد که او از نیروی خارقالعاده و استثنایی «فکر واندیشه» استفاده کند. به عبارتی، هیچ انسانی ذاتاً قادر به فتح کره ماه و کشف مواد معدنی از دل کوهها نخواهد بود، بلکه به کار انداختن قوه تفکر، او را در این راه یاری خواهد کرد.
نتیجه اینکه تمام پیشرفتهای بشر، بدون استثناء، از آغاز پیدایش او در این جهان، با تفکر و اندیشه صورت گرفته است. هیچ پیشرفت و تحولی بدون فکر کردن امکان ندارد. با تفکر روی یک حرکت ساده مانند افتادن سیب از درخت، میتوان پدیده بزرگی مثل قانون جاذبه را کشف کرد.
نتیجه
توجه قرآن کریم به موضوعاتی مانند ترغیب به کشف واقعیات، کسب علم، جایگاه و منزلت عالم، اندیشیدن در پدیدههای جهان، سیرو سفر در زمین، استفاده از قوه عاقله به جای داشتن تعصب و احساسات، نشان از خاستگاه رفیع و محکم مقولة « تولید علم» در قرآن دارد؛ چرا که همة این بحثها از مبانی تولید علم هستند و زمانی که جامعه نیز به آنها توجه کرده و زمینة تحقق آن را فراهم کند، جنبش نرمافزاری با تمام ابعادش محقق خواهد شد .